20
يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۴۹ ب.ظ
اکنون که این ها را برایتان می نویسم 20 ساله شده ام. و بقول یکی از رفقا وارد دهه ی سوم زندگی...
می توانم بگویم افسرده شده ام. همیشه فکر می کردم آدم ها 20 سالشان که می شود خیلی آدم شده اند!! و به یک بلوغ نسبی رسیده اند. چنته شان تقریبا پر است. اهل بحث و تفکرند و کلا به درد چیز هایی غیر از جرز لای دیوار می خورند.
ولی من تقریبا به درد همان جرز هم نمی خورم.
واقعا نگرانم از این زندگی. خدا را شکر. ناشکری نمی کنم. اما خیلی می ترسم. می ترسم از دهه ی چهارم و پنجم و ششم و این حس تکراری...
و البته اگر دهه های بعدی در کار باشد.
پ.ن.باور کردنش برایم سخت بود که این چند روز به چند تا از آرزوهای لیست 30 تایی ام رسیدم:))).از همه مخصوصا خواهرم و برادرم و مادرم ممنونم:*
۹۳/۰۶/۲۳