باوتن

.: بسم الله الرّحمن الرّحیم :.

باوتن

.: بسم الله الرّحمن الرّحیم :.

باوتن

چون صید
به دام تو به هر لحظه شکارم،
ای طرفه نگارم

از دوری صیاد دگر تاب نیارم،
رفته‌است
قرارم

چون آهوی گمگشته
به هر گوشه دوانم

تا
دام
در آغوش
نگیرم
نگرانم
نگرانم
...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم          ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد










۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۰
با وتن

گاها پیش می آید که انسان مریض می شود و پزشک نسخه ای برای او می نویسد. او دارو را می خورد و بدون این که بداند این دارو از چه موادی تشکیل شده، سلامتی اش را به دست می آورد. ولی در مسائل معنوی این طور نیست. یعنی ما اگر بدانیم چرا زیارت می کنیم، حتما بهره و فیض بیشتری خواهیم برد و حتی در روایات می خوانیم چه بسا کسی که از شب تا صبح نماز مستحبی بخواند بی آنکه اسرار نماز را بداند و ثواب کمتری  ازکسی بگیرد که دو رکعت نماز با آگاهی بخواند.

 

حالا باید بررسی کنیم زیارت چه فایده ای دارد؟ چرا ما باید زیارت کنیم؟ باید گفت فایده ی زیارت دوسویه است. فایده ای که زیارت برای شخص زائر دارد و فایده ای که زیارت برای دین دارد(زیارت فایده ای برای خدا ندارد چون خداوند بزرگ بی نیاز از همه چیز است.زیارت برای دین فایده ها دارد.)

اول اینکه ما چه نیازی به زیارت داریم؟ در قرآن می خوانیم که «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی»یعنی پیامبر بگو که من از شما پاداش و مزدی بخاطر سختی هایی که در راه دین کشیدم نمی خواهم بجز"ابراز محبت به اهل من" مردم مسلمانی که از نعمت دین برخوردارند باید بخاطر آن از پیامبر تشکر کنند.

حالا این سوال مطرح می شود که چگونه تشکر کنیم؟ با محبت به اهل بیت؟؟ خیر. ما باید با مودت اهل بیت تشکر کنیم. حالا فرق بین مودت و محبت چیست؟

مودت محبتی است که ابراز می شود. وقتی در خانه نشسته ام و امام رضا را دوست دارم این همان محبت است. مودت یعنی اینکه راه را طی کنم و به زیارت بیایم و بگویم دوستتان دارم. یعنی محبتم را فریاد بزنم. نمونه ی بارز مودت صلوات بر محمد و آل محمد است. همه ی اذکار را باید آرام نجوا کرد، بجز صلوات که باید فریاد زد. برای استغفار باید در دل شب در تاریکی اشک ریخت ولی برای امام حسین باید وسط خیابان اشک ریخت و حتی اگر اشک چشم نداریم خود را به تباکی بزنیم. در زیارت جامعه  کبیره می خوانیم «و لکم الموده واجبه» یعنی مودت شما بر ما واجب است. برخی فکر می کنند باید با ائمه مناجات کرد. البته آن هم بسیار خوب است  ولی باید محبت را همه بفهمند.امام خمینی(ره) می فرمودند:«اگر قرار بود هرکسی در خانه زیارت عاشورا را بخواند و صد لعن و صد سلام هم بفرستد دیگر مکتب عاشورا باقی نمی ماند.» امام(ره) بسیار بر دسته های عزاداری تاکید داشتند.مودت اهل بیت به قدری نیاز است که حتی در روایات آمده که جزء حقوق اهل بیت بر مومنان است.

بجز وظیفه ی ابراز محبت، زیارت تاثیر ژرفی در وجود زائر هم دارد.بدین صورت که ما در زیارت دنبال خدا می گردیم. دلیل آفرینش ما هم همین است که به سوی خدا برویم. امام آینه ی تمام نمای وجود خدا است و انسان کامل است.چیزی است که ما باید بشویم. باید توجه داشت که اصل جسم نیست. اصل روح و دل است.جسم امام هم بعد از خاکسپاری به عرش برده می شود و ماهم که برای این جسد چند کیلویی مان به زیارت نیامده ایم. برای روح و دلمان به زیارت آمده ایم در واقع زیارت برخورد دو روح است.یعنی امام به ما نظر واحاطه ی کامل دارد. امام واسطه ی فیض الهی است و خداوند فیض را به صورت مستقیم به انسان نمی رساند و اگر می خواهد به ما لطفی کند از طریق انسان کامل آن کار را انجام می دهد و امام می تواند ما را از ملک به ملکوت ببرد و ما را تا خود خداوند برساند. اما گاها ما به زیارت می رویم و هدف خلقت و هدف زیارت را گم می کنیم و مرتبا حاجت شخصی را می خواهیم. البته که آن ها هم بخشنده اند و حاجت ما را هم می دهند. حاجت خواستن هم چیز بدی نیست. ولی مثل این است که ما از دانشمند بزرگی بپرسیم 2+2 چقدر می شود. حتما جواب می دهد. اما حیف است و حالا که دانشمندی در دسترس است باید مسائل مهم تری را حل کرد.(حتی این مثال هم خیلی خوب نیست. چون جنس2+2 و علوم پیشرفته یکی است ولی جنس دنیا و خدا متفاوت است.)اگر فلسفه ی خلقت را گم بکنیم باعث می شود انسان در پست ترین چیزها غرق شود.

سوی دیگر زیارت ، فایده ی زیارت برای دین است.

در قرآن می خوانیم که«هل جزاء الاحسان الا الاحسان؟»یعنی آیا پاداش خوبی جز خوبی است؟؟ طبق این آیه اگر ما کار خوبی در دین کردیم باید خداوند پاداش خوبی مارا بدهد. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه سوالی را مطرح می کنند که خوبی که من که موجودی پست و ریز هستم برای خدا  می کنم خوبی حقیقی است یا مجازی؟ یعنی آیا واقعا من به خدای بلند مرتبه خوبی می کنم؟ جواب می دهد که بله. این سخن حقیقی است.یعنی من وقتی مثلا کار نیکی انجام می دهم، با کارم تبلیغ دین را می کنم ودیگران از خداوند با خبر می شوند و خداوند دوست دارد که همه از او باخبر شوند. ما وقتی در زیارت نامه می خوانیم که ایها الامام الرئوف، امام رضا از ما تشکر می کند که او را امام رئوف خواندیم و امام رئوف را معرفی کردیم.معرفی کردیم که به رافت چه کسی دل بسته ایم. ابلیس و دشمنان دانه دانه ی زائران را می شمارند و اجتماع بزرگ زائرانی که ادعای دوستی دارند، زمینه های ظهور را فراهم می کند. تک تک زائران قدرت دین را بالا می برند. هر بار که به حرم می روم تجدید بیعت می کنم که یا امام رضا، من هستم. من با شما هستم.«معکم معکم لا مع عدوکم». زیارت یک تظاهرات سیاسی بزرگ است. زیارت حتی نیازی است که دین به ما دارد. ما باید به زیارت برویم و به دنیا بگوییم که ما هستیم و بدانیم که با آمدنمان خدمت بزرگی به دین کرده ایم.

 

در روایات آمده است. شخصی نزد امام رضا(ع) رسید. قرار بود از نزد ایشان برود. اما صبر کرد و نماز مغرب را هم پشت سر امام خواند. خواست برود امام گفتند بمان و با ما غذا بخور و بعد از شام خواست برود امام گفتند دیر وقت است. شب را با ما بمان. آن شخص هم با خوشحالی قبول کرد. امام رفتند تا بستر خواب را برایش بیاورند آن شخص گفت:«به من اجازه بدهید این کار را بکنم من نمی توانم بایستم تا امامم این کار را بکند»امام فرمودند:«نه، تو مهمانی، به مهمان باید خدمت کرد»

اگر روزی شما هم دعوت شدید و مهمان امام هستید مطمئن باشید که امام توجهات ویژه ای به شما دارند و به شما خدمت خواهند کرد.

پس قدر خودتان و لحظه های معنویتان را بدانید.




از سخنان حجه الاسلام پناهیان و حجه الاسلام نخاولی در فضیلت زیارت



پ.ن.تا ترمینالم رفتم و سوار اتوبوس مشهد نشدم.دیگه از این بی سعادتی بیشتر؟؟

اینم سخنرانی حاج آقا پناهیان.خلاصشو بالا اوردم.جلسه دومشو پیدا نکردم.ببخشید طولانی شد این پست.


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۵
با وتن

عاشقان رفته اند سوی او بس کن این جستجو

ای دریغ از سفر کو به کو با من از او بگو

عاشقان رفته اند در پی معشوق خویش

عابدان سهر نهند در ره معبود خویش

بد به حال کسی که چومن تنها بماند

بی صدا گریه کن گریه کن از بود خویش


*متن آهنگ عاشقان از شهرام شکوهی(که دانلود شرعیشو ندیدم که بذارم)(ماهم که بچه مثبـــــت!)

خیلی دلم هوای امام رضا رو کرده.خیلی

عشق....

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۷
با وتن
یک بار که از روی سوره ی تکویر بخونی

می فهمی شعر و شاعر یعنی چه؟؟

 

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ‏

وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ

وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ

وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ‏

 .

.

.

فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ

الْجَوَارِ الْکُـنَّـسِ

وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ

 

یعنی من دیوونه ی این تنفس صبح و این قافیه ام

 

 

خدایا

تو حتی احساسات منو هم بی جواب نمی ذاری

دوستت دارم........

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۵۶
با وتن

.

هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه!
نان را از من بگیر، اگر می‌خواهی
هوا را از من بگیر، اما
خنده‌ات را نه

 

پابلو نرودا

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۵۹
با وتن
این روزها خیلی جاها صحبت از پدیده ی نادری به اسم کن کور است.کن کور همان اسم فاعل کور کردن یا کوریدن است.این موجود انسان ها را کور می کند و آدم هایی که ده کیلومتری درس و کتاب نمی رفنند،خودشان را داوطلب می خوانند.و اینجاست که انسان می فهمد که چقدر کن کور،کن کور است!!

البته پدیده ی نادر فوق الذکر،در حال انقراض است.شاید سالها بعد از پیراهن تیم ملی با عکس کمرنگ کاظم قلمچی،به عنوان طلایه داران این زمینه پرده برداری شود و بعد از مساوی با تیم قدرتمند بورکینافاسو بخوانیم که «کن کوریان....به چنگ و دندان،غرور مردان.....نشان دهید آن شکوه ایران......»

چون کلا شکوه ایران خیلی به فوتبال،حیوانات،انقراض و کن کور وابستگی خاصی دارد.

قضیه از جایی شروع می شود که طرف هفت سالش می شود،می رود چشمم و گوشش را معاینه می کند . راهی بجز درس خواندن ندارد.وارد مدرسه می شود و الگویش می شود"خانم معلم".که متاسفانه یک درصد ناچیزی از انها اندکی بی سواد،بی وجدان کاری و علاف هستند و برای دانش آموزان آن اهمیت لازم را نمی دهند.البته تعدادشان کاااااملا قابل اغماض است!!

در هرصورت وارد مدرسه می شود.با افتخارات فراوان در علوم مختلف.مزخرف ترین کلاس ها از این قرارند:"قرآن،ورزش،پرورشی،انشا و هنر"البته ما متاسفانه یک کلاس مزخرف دیگری هم داشتیم به نام"کتابخوانی"که بحمدلله با زیرکی معلممان به کلاس جبرانی علوم و ریاضی تبدیل می شد.و دسیسه ی دشمنان خارجی نقش برآب می شد!! و عجب ریاضی ایـــــــــــی....ریاضیات حفظی....

و دوره های دبستان و راهنمایی را پشت سر می گذارد درحالیکه نه ارتباط یاد گرفته،نه کتاب خواندن،نه نوشتن،نه حتی ریاضیات.و علومیات.که ریاضیات خلاقش صفرمطلق و شاااااید برای عده ای صفر حدی است و کافی است معلم جوگیری پیدا شود و بخواهد معما بدهد برای حل،با این استدلال قوی که در امتحان نمی آید،دانش آموزان خیلی ببخشید"محل خرش هم نمی گذارند."مادر دانش آموز هم مدام باید حواسش باشد بچه اش چیز بدی یاد نگیرد...

حالا وارد دوره ی جدید از نفهمی شده که خودش بلای جانی است.چون خود بفهم پنداری شدیدی وجودش را فرا می گیرد. میخواهد دنیا را عوض کند ،راه های جدید برود،خودش را اثبات کند و آن وقت است که حرفهای روشن فکرانه می زند و عالم و آدم نصیحتش می کنند که«بشر؛ برو انسانی».او می خواهد دنیا را تکان بدهد و شب ها خواب شریف و بعد MITمی بیند و می رود رشته ی باکلاس ریاضی فیزیک.

البته اینجا برای هرکسی تقریبا سه راه باز است.ریاضیات حفظی.انسانیات حفظی.تجربیات حفظی.خودمانیم ولی تقریبا هیچ فرقی هم با هم ندارد.از کلاس های مزخرفی که پیشتر به آن اشاره شد خلاص می شود و مقوله ی خانه خراب کنی به اسم"کن کور" روی کار می آید.و تو چه می دانی "کن کور"چیست؟؟اوان جوانی که تقریبا چکیده ی زندگی هرکسی است را طرف خاضعانه،خالصانه،خاشعانه،مجنونانه و کورانه پای یک سری کتاب تست حفظی سبز و بنفش و آبی راه راه  می گذارد و کلاس های مختلف کاملا غیر علمی می رود و علفهای خرس فراوان می دهد و مشاوره های گونه گون می رود و کاملا"داو"طلبانه برای وصال محبوب 10 کیلوی ناقابل چاق می شود و سیستم خواب و خورش به هم می ریزد و افسرده و پژمرده می شود و کور و کچل و پیر می شود و هیچ کس را نمی بیند و کلا یا قبل از آزمون است یا سر آزمون و یا بعد آزمون.و یک دروغ خیلی بزرگ به او می گویند که «کن کور بده و راحت شو که اگر حالا نخوانی بعدا پدرت در می آید»و حقیقت اینست که هرچه بیشتر بخوانی دانشگاه و رشته ی خفن تری قبول می شوی و آنجا پدر جدت هم در می آید...

و اکنون این فرد در قله های نفهمی به سر می برد که نتایج اعلام می شود.در این مرحله ابتدا همه توی ذوقشان می خورد و افسرده اند.حتی یک سال رتبه یک ناراحت بود چرا شیمی اش را صد نزده و نود وهشت زده!وبعد انتخاب هایی می کنند که به درد عمه کوکبشان هم نمی خورد.بر فرض مثال کسی پیدا می شود که با دو فصل مدار از فیزیک سوم دبیرستان،می رود"برق"....و می بیند چقدر با چیزی که فکرش را می کرد متفاوت است(تقریبا برای هر رشته ای این قضیه صادق است)و چهار ترم می گذرد و هنوز با خودش می گوید«چرا بـــــــرق؟»و جالب است که دوتا دوست هم کلاسی هم دارد.خودش عاشق ادبیات،دیگری عاشق هنر و آن دیگرتری عاشق سینماست. وهمه باهم "مهندسی بـــــــــرق"می خوانند.که به طاق ابروی انتخابش مهندس شد.و بعد همه ی زندگی مهندس خواهد بود....عجب وصله ی نچسبی............

پ.ن.1.بدترین جاهای داستان-که ترجیح دادم در متن اصلی نیاورم- اینجاست که رفقا می روند بدون زحمت همان رشته ها را می زنند دارغوزتپه و بعد انتقالی می گیرند.یا اینکه بورسیه دانشگاه ازاد می شوند و دعوتنامه پشت دعوتنامه و بعد هیچ فرقی با زحمت کشیده ها ندارند.

پ.ن.2.به هیچ کدام از عزیزان توهین نمی کنم.همه ی سوم شخص ها به واقع اول شخص است.اول شخص مفرد مفرد.

پ.ن.3.اعتراف می کنم هنوز هم عاشق ریاضیات هستم و باهاش حال می کنم و هنوز هم رشته ام را خیلی دوست دارم.بیشتر از همه ی رشته هایی که دیدم و شنیدم.فقط به دردم نمی خورد.

پ.ن.4.سیستم آموزشی ما خیلی ایرادات دارد.مخصوصا برای افراد دغدغه مندتر.ولی این ما هستیم که باید درستش کنیم.وگرنه بقول دکتر عباسی ما چه مزیتی نسبت به نسل های قبل تر یا بعدتر داریم که امام زمان در این دوره ظهور کنند؟؟

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۰
با وتن

.

یا امام زمان

اگر این شیعه ی فلک زده ی بدبخت بیچاره ی دنیا دوست حقیر فقیر مسکین مستکین برایتان مهم است و هنوز نامه ی عملش را می خوانید و به هدایتش امیدوارید....خواهش می کنم برایش کاری انجام دهید....خواهش می کنم راه سعادت را برایش باز کنید و از این گیجی نجاتش دهید...خواهش می کنم...تمنا می کنم....التماس.....

خیلی دارد ابروریزی می کند این روزها

شرمنده ام ولی......... خودتان که می دانید...

 

 

پ.ن:توی گوگل ایمیج زدم "هدایت"....خورد توی ذوقم...همش صادق هدایت بود

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۰۹
با وتن
روزی که ابن ملجم جرات کرد به سرت نزدیک شود...

بعد ها ابن ملجم ها جرات کردند به سرها نزدیک شوند...یک روز روی نی...یک روز توی تشت....یک روز از سفیدی زیر گلو...یک روز با عمود آهنی....همیشه ابن ملجم ها در تاریخ بوده اند....

امروز هم ابن ملجم ها در تاریخ هستند؛ ابن ملجم هایی که سر کودکان غزه را نشانه گرفته اند...

ولی مطمئنم که هروقت ابن ملجمی در تاریخ باشد حتما علی هم هست و خوشا بحال آنان که علی زمانه ی خویش را بشناسند.

 

بعدا نوشت:

تصحیح می شود:شناخت کافی نیست.همراهی لازم است.

 

لعن الله علی عدوک یا علی(ع)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۰
با وتن

.

الحمدلله علی ماهدانا...

 

پ.ن1:واقعا بعد از ماه رمضان احساس میکنه بی پناه شده...

پ.ن.2:دعای 45 صحیفه سجادیه وااقعا زیباست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۶
با وتن