تو ماهی...
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۰۵ ب.ظ
دل واپسی ام نیست چه باشی چه نباشی
احساس تو کافی است چه متن و چه حواشی
محمدعلی بهمنی
اندوه بزرگی است زمانی که نباشی...
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی...
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی!
ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار!
هشدار! که آرامش ما را نخراشی..
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی است چه باشی... چه نباشی...
علیرضا بدیع
پ.ن.این شعر صرفا خیلی زیباست و اصلا احساسات من نیست. سوء تفاهم نشود:))
پ.ن. خواهشا برایم دعا کنید.
۹۳/۰۸/۲۲