امتحان
شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ
بعضی وقتها آدم دچار مشکلات اساسی می شود...
کمی که به خدا اعتماد و اعتقاد داشته باشد، سهمش را که انجام داد می گوید خدا دارد مرا امتحان میکند
صبر می کند و متوسل می شود و دعا می کند و...(کلا تکلیفش مشخص است)
اما آدم در روز هزار بار امتحان های کوچکتری می شود...آنقدر کوچک که اصلا فکرش را هم نمی کند که اینها امتحان الهی باشد
آنوقت است که از کوره در می رود...ناشکری می کند...بد اخلاق می شود...به عالم و آدم بد و بیراه می گوید و...
اصلا نه اینکه همه اش را باهم باشد
یکی اش هم بس است برای سیاه کردن نامه ی عمل
مثل همین امروز که من بلند شدم دیدم انتخاب واحدم به مشکل بر خورده...
۹۲/۱۱/۰۵
2.مسئله های حجابت را عشق است!
3.خب لازم به ذکر است, اگر قوت قلبی چونان بنده در کنار شما بنشیند و برایتان هراز چند گاهی که دلتان داشت میآمد بگیرد دو سه بیت شعر بخواند (اگر چه به زور و التماس که سمانه، جون من اینو گوش کن..خیلی قشنگه ..میدونم اعصابت خورده و ... )دیگر جایی برای ناشکری نمیماند!
حالا اگر چه شما به علت ثبت نشدن ثبت نام مقدماتیتان مجبور شوید 16 واحد بگیریدو ساعت انتخاب واحدتان هم بیفتد آخرین ساعتها و الخ!
همان قوت قلبه مهم هست..
4.نه ولی برا من یکی بدون نق زندگی کردنت اثبات شده...
5.موفق و پیروز باشید ..در پناه حق تعالی