باوتن

.: بسم الله الرّحمن الرّحیم :.

باوتن

.: بسم الله الرّحمن الرّحیم :.

باوتن

چون صید
به دام تو به هر لحظه شکارم،
ای طرفه نگارم

از دوری صیاد دگر تاب نیارم،
رفته‌است
قرارم

چون آهوی گمگشته
به هر گوشه دوانم

تا
دام
در آغوش
نگیرم
نگرانم
نگرانم
...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

من بلدم مدل باشم!!

پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۴ ب.ظ

خیر سرم دوباره توی این شرایط کلاس زبانم را شروع کرده ام.

جلسات اول بود استاد گفت از خودتان و مهارت های مهم تان بگویید. واقعا مهارت ها و توانایی های دوستان جالب بود. تسلط به دو زبان زنده. طراحی جواهرات. نویسندگی. استاد دانشگاه هنر. نقاشی و طراحی. ساختن عروسک. مربی شنای حرفه ای و...

تا اینکه یکی از دوستانی که غرور و قر و اطوار ازش می چکد و کلا خیلی کلاسش بالاست و در شان خودش نمی بیند که باهر کسی هم کلام شود گفت: «من بلدم مدل باشم! »

من خنده ام گرفته بود که مگر مدلینگ هم بلدیت می خواهد و سرم را پایین انداختم که ضایع نباشد که یک دفعه خیلی غیر منتظره همه ی چشم ها گرد شد و برگشت به سمت هم کلاسی مذکور. استاد هم با هیجان خاصی پرسید :« مدل هم هستی؟» که ایشان ما را به یک یس پر کش و قوس مهمان کردند. حالا بقیه ی برخوردها بماند که همه با یک حسرت فراوان به دوستمان نگاه می کردند که به توانایی هیچچ کدام از دوستان دیگر نداشتند و من همچنان پایین را نگاه می کردم از این مهارت و از این کار. البته کار که چه عرض کنم. آخر مدلینگ که شغل شریف و محترمی نیست. اصلا طرف می رود داد می زند که خواهش می کنم به من نگاه کنید. به حرکات و زیبایی ام نگاه کنید. به آرایشم نگاه کنید. خواهش می کنم مرا در فیزیکم ببینید. به کش و قوسم دقت کنید. خواهش می کنم. و جالب اینجاست که واقعا مدل و الگو می شود و همه با حسرت نگاهش می کنند و آرزوی او را بودن و یا او را داشتن دارند. البته او که نه. جسم او. که در واقع باید کالبد او باشد و شده خودِ او....

واقعا واقعا واقعا به من یکی داشت به عنوان یک دختر بر می خورد که این خانم ها بقول استاد

رائفی پور رقابت می کنند برای "عرضه شدن به مردان" ...

چرا یک خانم محترم باید اینقدر سطحی فکر کند؟؟ چرا واقعا؟؟؟

واقعا نمی داند بازیچه شده؟؟ و جالب اینجاست که ما را امل می دانند و خودشان را روشن فکر و با کمالات...

افتخار می کنم به چادری که به من کمک می کند خودم باشم. نه کالبدم....

 

 

اووووووف.....اعصابم خیلی خرد است....خیلی. اصلا آنقدر حرف دارم که نمی دانم کدامش را بزنم.


پ.ن.اگه خاطر خواه زیاد داری؛

معنیش این نیس که فوق العاده بی نقصی؛

شاید خیلی ارزون قیمتی...


.پ.ن. را از بلاگ" معجزه ی کلمات" قرض گرفتم


موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۱۷
با وتن

نظرات  (۱۰)

خب خواهر شما هیچی نگفتی تو کلاس که بنشونی ش سر جاش؟!

پاسخ:
واقعا نمی دونستم باید چی بگم.
اصلا تو اون محیط و محیط های مشابه نمی دونم باید چی کار کنم:(((
مدل که لازم نداره فکر کنه. کلاس زبان به چه کارش میاد؟!!
به روزیم.

پاسخ:
حالا باید بپرسم ازشون:))
البته زبان کلا برای عده ای چیز باکلاسیه.
خدا همه رو هدایت کنه الهی.

حتما خدمت می رسیم...
ممنونم
ینی چی؟! :-|
اصلا خوشم نیومد از این حرفت...
بچه شیعه مگه سکوت می کنه اینجور مواقع؟
یه تیکه ای، یه طعنه ای، یه تلنگری، چیزی می گفتی خب خواهر...
ببینم نکنه زبانت خوب نیس؟
ببین سمانه اولین چیز و مهم ترین چیز اینه که باید تو هر کلاسی که میری، بهترین باشی تا حرفی برای گفتن داشته باشی؛ اینو یادت نره

من خودم شرایط بدترین از این چیزا رو تو کلاس زبان هام داشتم
کاملا یادمه
کلاس زبان نبود که؛ کلاس نقد و کوبوندن اسلام و نظام و اینا بود :|
ولی حاشا که مومن ساکت بمونه... با ادب، منطق ولی مستحکم و قاطع...

دیگه تکرار نشه ها!! :-|

پاسخ:
خودم هم از حرفم خوشم نیومد....اصلا...

راس میگی. باید طرفو نشوند سر جاش. باید رو خودم کار کنم...
راس می گی:((((((((((((((((((((((
من اگه بودم میگفتم:

Excuse me , can I ask you how you can be a model?
اون وقت لابد یه توضیحی میداد
بعدش می گفتم:
So what?!
Is it actually a talent?! a talent you would like to declare in class as a special talent?!! 
heh!! Do you really think attracting others sexual attention is valuable?! Come onnnnnnnnnnnnnnn!!!
When people want to buy a sheep, they also try to look carefully to its body!!! :)

البته اینجا تو نوشتار نمی شد لحن رو منتقل کرد 
پاسخ:
!!!come onnnnnnn

??comparing someone with a sheep

.....I think this is worse than silence
ببین اولا بعضی جاها اگه طرف زیادی پررو باشه، نیازه یه چیز درخور بشنوه!
ثانیا من اونو با گوسفند مقایسه نکردم اگه به جمله دقت کنی، این کار مخاطینش رو با خرید گوسفند مقایسه کردم!!
ثالثا گاهی آدم ها با سخن نرم به خودشون نمیان... گاهی لازمه یه تکونی بخورن... حتی اگه اولش ناراحت شن... گاهی یه همچین تلنگری لازمه!
رابعا حالا من دختره رو و روحیاتشو نمی شناسم که... شاید الزاما این حرفای من مناسب اون و شرایط کلاس نباشه ولی مطلق نباید فک کرد که این حرف زشته. چون اصلا زشت نیس. گاهی لازمه طرف یا لااقل شنونده های بحث، به فکر فرو برن
Sometime you must shock someone to understand how silly his/her work is
 Surely nothing was worse than silence in that situation 
:|
پاسخ:
 
nothing was worse than silence in that situation
REALLY
????????



.......if you're right.....Im realy sorry for myself
Don't worry my dear
:)
Life is full of the opportunities of learning 
:)


پاسخ:
....yeah....life is a great teacher
....if i was a good student
اعصابـــِ منم خورد شد...

خیابون البته فریادِ آقایِ محترم منو نگاه کن لطفا توش زیاد به گوش میرسه ...
۲۸ مهر ۹۳ ، ۱۹:۴۳ احمد سنجری
سلام. انسانها گاهی اوقات این چیزا رو فضیلت میدونن. گرچه فکرشون اشتباهه ولی نباید  بخاطر این فکر اشتباه، بهشون توهین کنیم. در اینجور موارد سکوت کردن بهترین کاره. چرا ما فکر میکنیم که لازمه توی همه مسائل دخالت کنیم؟ اگه هدف تاثیر گذاری ِ مثبته راهش دوستی و محبته نه خدای نکرده توهین و اهانت. خطاب حرفم بیشتر به خانم برف دونه است که خودم جزء خواننده های وبلاگشم.
پاسخ:
توهین نه...ولی سکوت هم جایز نیست........

واقعا نمی دونم هنوزم که وظیفمم چی بوده...
هدف امر به معروف اینه که روی طرف مقابل تاثیر بزاره. بنابراین ما در مواجهه با این جور موارد باید نگاه کنیم ببینیم میتونیم کاری کنیم که روی طرف مقابلمون تاثیر مثبت بزرایم یا نه؟ اگه نمیتونیم تاثیر مثبت بزاریم حداقل باید سکوت کنیم تا تاثیر منفی نزاریم.
پاسخ:
بله. درسته. ولی فکر می کنم برف دونه فکر می کنند حرف زدن تاثیر مثبت داره. حداقل حمایت از حق درسته.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی